شهرستان مغان (گرمی) بدون دستگاههای سونوگرافی!!! / اهالی به كجا مراجعه كنند؟
یازار : گئرميلي
+0 به یه نگرمی نیوز:
تعطیلی تنها سونوگرافی شهرستان و اینكه اهالی برای یك سونوی ساده باید راهی شهرستانهای دیگر شوند بهانهای است برای نوشتهای كوتاه.
مطمئنا در هر شهر و شهرستانی مشكلاتی وجود دارد، همانطور كه در زندگی شخصی تك-تك ما نیز مشكلاتی وجود دارد. مشكلات از نیازهایی حاصل میشوند كه هنوز پاسخی مناسب دریافت نكردهاند. چگونگی دادن پاسخ مناسب به مشكلات را "برنامهریزی" میگویند. با برنامهریزی به نیازهای موجود پاسخ داده میشود و برای نیازهای آتی آیندهنگری صورت میگیرد. و داستان با مشكلات و آرمانهای جدید و برنامهریزیهای جدید ادامه پیدا میكند.
نبود برنامهریزی و یا ضعف شدید آن در شهرستان مغان (گرمی) باعث شده است كه امكان پاسخگویی به نیازهای شهرستان از خطوط قرمز بسیار پایینتر بیاید. مسالهای كه باعث میشود زندگی در یك شهر عملا برای عدهای از مردم سختتر و سختتر شود.
اگر هرم نیازهای مازلو را درنظر بگیریم انسان نیازهای مختلفی دارد، پاسخ مناسب به نیازهای زیربنایی باعث میشود تا انسان به نیازهای سطوح بالاتر احتایج پیدا كند و این پاسخها تا جایی ادامه پیدا میكند تا انسان به خودشكوفایی میرسد و به فكر تعالی خود و جامعهای كه در آن زندگی میكند برسد.
اگر همین هرم را برای یك شهرستان نیز مجسم كنیم مشخص میشود كه تا هنگامی كه مسائل ریز و خردهپایی همچون "آسفالت مناسب معابر"، "بیكاری مردمان"، نبود امكانات اولیهای همچون "سونوگرافی"، "نبود زیباییهایی بصری درشهر"، "عدم امكان قدم زدن پیاده در خیابانهای شهر" و... وجود داشته باشند نمیتوان انتظار داشت تا در شهر پیشرفتهای فوقالعاده فرهنگی-علمی رخ دهد. برای مثال نمیتوان از اهالی شهرستان انتظار داشت كه قویترین گروههای محیط زیستی و یا پژوهشكدههای بسیار قدرتمند و یا سیستم بسیار قوی برای مدیریت گردشگری، مدیریت قدرتمند اقتصاد بومی و سنتی و تركیب آن با صنایع مدرن و... داشته باشند. برای رسیدن به افقهای بزرگ باید از شر مسائل و مشكلات كوچك رها شد. برای پرواز كردن باید از قفس تنگ بیرون آمد، باید پا و بال آزاد داشت....
در شهرستان اگر هم به لحاظ فرهنگی پیشرفتی است (به مانند وجود گروه قدرتمند شعر و ادبیات محفلك) به خاطر وجود جوانانی است كه توانستهاند در دنیایی خارج از شهرمان هوای دیگرگونه را تنفس كنند و امروز میخواهند هوای دیگرگونه بر شهر تزریق كنند. بسیار از آنها مجردند و معلوم نیست كه آیا بعد از ازدواج خواهند توانست در همین شهرستان به زندگی خود ادامه دهند و یا راه مهاجرت را درپیش خواهند گرفت؟
بیاییم واقع بینانه فكر كنیم؛ اگر نتوانیم به سادهترین نیازهای لازم برای زندگی پاسخ لازم را بدهیم، نیروی انسانی ما محل زندگی خود را در جایی انتخاب خواهد كرد كه این پاسخها درآنجا فراهم است و این یعنی تداوم عقب ماندگی و گیركردن در دایره تكراری فقر فرهنگی-اقتصادی.
بیاییم به مانند رانندگان تاكسی شهرمان به فكر ایدههای متفاوت باشیم، بیایید به جای اعضای شورای شهر، مسولان شهرداری و سایر ارگانهای نیمهفعال شهرمان، آستینها بالا بزنیم و با افكار متفاوت آینده متفاوتی را برای خود رقم بزنیم.
شاید عدهای میخواهند ما از شهر و دیار مادریمان آواره شویم، شاید اینها یك نقشه شوم است، پس بیاییم دگرگونه عمل كنیم. هر صنفی، هر جمعیتی در كارهای مرتبط با خود باید كه دگرگونه عمل كند تا شاید بتوانیم راهی متفاوت بسازیم....
تعطیلی تنها سونوگرافی شهرستان و اینكه اهالی برای یك سونوی ساده باید راهی شهرستانهای دیگر شوند بهانهای است برای نوشتهای كوتاه.
مطمئنا در هر شهر و شهرستانی مشكلاتی وجود دارد، همانطور كه در زندگی شخصی تك-تك ما نیز مشكلاتی وجود دارد. مشكلات از نیازهایی حاصل میشوند كه هنوز پاسخی مناسب دریافت نكردهاند. چگونگی دادن پاسخ مناسب به مشكلات را "برنامهریزی" میگویند. با برنامهریزی به نیازهای موجود پاسخ داده میشود و برای نیازهای آتی آیندهنگری صورت میگیرد. و داستان با مشكلات و آرمانهای جدید و برنامهریزیهای جدید ادامه پیدا میكند.
نبود برنامهریزی و یا ضعف شدید آن در شهرستان مغان (گرمی) باعث شده است كه امكان پاسخگویی به نیازهای شهرستان از خطوط قرمز بسیار پایینتر بیاید. مسالهای كه باعث میشود زندگی در یك شهر عملا برای عدهای از مردم سختتر و سختتر شود.
اگر هرم نیازهای مازلو را درنظر بگیریم انسان نیازهای مختلفی دارد، پاسخ مناسب به نیازهای زیربنایی باعث میشود تا انسان به نیازهای سطوح بالاتر احتایج پیدا كند و این پاسخها تا جایی ادامه پیدا میكند تا انسان به خودشكوفایی میرسد و به فكر تعالی خود و جامعهای كه در آن زندگی میكند برسد.
اگر همین هرم را برای یك شهرستان نیز مجسم كنیم مشخص میشود كه تا هنگامی كه مسائل ریز و خردهپایی همچون "آسفالت مناسب معابر"، "بیكاری مردمان"، نبود امكانات اولیهای همچون "سونوگرافی"، "نبود زیباییهایی بصری درشهر"، "عدم امكان قدم زدن پیاده در خیابانهای شهر" و... وجود داشته باشند نمیتوان انتظار داشت تا در شهر پیشرفتهای فوقالعاده فرهنگی-علمی رخ دهد. برای مثال نمیتوان از اهالی شهرستان انتظار داشت كه قویترین گروههای محیط زیستی و یا پژوهشكدههای بسیار قدرتمند و یا سیستم بسیار قوی برای مدیریت گردشگری، مدیریت قدرتمند اقتصاد بومی و سنتی و تركیب آن با صنایع مدرن و... داشته باشند. برای رسیدن به افقهای بزرگ باید از شر مسائل و مشكلات كوچك رها شد. برای پرواز كردن باید از قفس تنگ بیرون آمد، باید پا و بال آزاد داشت....
در شهرستان اگر هم به لحاظ فرهنگی پیشرفتی است (به مانند وجود گروه قدرتمند شعر و ادبیات محفلك) به خاطر وجود جوانانی است كه توانستهاند در دنیایی خارج از شهرمان هوای دیگرگونه را تنفس كنند و امروز میخواهند هوای دیگرگونه بر شهر تزریق كنند. بسیار از آنها مجردند و معلوم نیست كه آیا بعد از ازدواج خواهند توانست در همین شهرستان به زندگی خود ادامه دهند و یا راه مهاجرت را درپیش خواهند گرفت؟
بیاییم واقع بینانه فكر كنیم؛ اگر نتوانیم به سادهترین نیازهای لازم برای زندگی پاسخ لازم را بدهیم، نیروی انسانی ما محل زندگی خود را در جایی انتخاب خواهد كرد كه این پاسخها درآنجا فراهم است و این یعنی تداوم عقب ماندگی و گیركردن در دایره تكراری فقر فرهنگی-اقتصادی.
بیاییم به مانند رانندگان تاكسی شهرمان به فكر ایدههای متفاوت باشیم، بیایید به جای اعضای شورای شهر، مسولان شهرداری و سایر ارگانهای نیمهفعال شهرمان، آستینها بالا بزنیم و با افكار متفاوت آینده متفاوتی را برای خود رقم بزنیم.
شاید عدهای میخواهند ما از شهر و دیار مادریمان آواره شویم، شاید اینها یك نقشه شوم است، پس بیاییم دگرگونه عمل كنیم. هر صنفی، هر جمعیتی در كارهای مرتبط با خود باید كه دگرگونه عمل كند تا شاید بتوانیم راهی متفاوت بسازیم....
سون یازیلار