گئرمي نيوز فرق‌لي بير وئبلاگ يئني نسليميز اوچون *** گرمي نيوز وبلاگي متفاوت براي نسل جديد
گِرمی شهری در ناكجا آباد زمان و مكان / نگهبان گرمی

گِرمی شهری در ناكجا آباد زمان و مكان / نگهبان گرمی

یازار : گئرمي‌لي

+0 به یه ن
گرمی نیوز:
آوردن این مطلب در وبلاگ به معنی تایید آن نیست
 می گویند روزی سقراط حكیم بر دروازه شهری نشسته بود. شخصی به او رسید و گفت: من ساكن فلان شهر هستم و پس از سال ها تصمیم گرفته ام شهر خودم را عوض كنم و به شهر دیگری كوچ كنم به نظر شما این شهر برای مهاجرت چگونه شهری است؟

سقراط از آن شخص می پرسد: اهالی شهر شما چگونه مردمی هستند؟

او می گوید: مردمی هستند بدبین و زورگو كه در امانت خیانت می كنند و نسبت به هم نامهربان و بیگانه هستند.

سقراط می گوید: اهالی این شهر نیز چنین مردمی هستند و آن شخص را از مهاجرت به آن شهر منع می كند.

در روزهای بعد، كه سقراط در همان محل نشسته بود شخص دیگری به سقراط مراجعه می كند و می گوید علاقمند است كه به این شهر مهاجرت كند. سقراط همان سوال قبلی خود را تكرار می كند و می پرسد: به نظرت اهالی شهر خودت چگونه مردمی هستند؟ آن شخص می گوید: مردمی صمیمی، مهربان، امانتدار و با دیانت. سقراط برمی گردد و می گوید: اهالی این شهر هم این گونه اند و آن شخص را تشویق می كند كه به آن شهر مهاجرت كند.

رفتارها و نگرشهای هر شهروندی در سرنوشت آن شهر دخالت دارد. شهروندی كه خود را عضوی از خانواده بزرگ شهری می داند و تلاش می كند همواره وظایف شهروندی را به خوبی انجام دهد باعث می شود رفتارهای شهروندی و اجتماعی شده در دیگران نیز پرورش یابد. مطالعات نشان می دهد كه شهروندان مسئولیت پذیر و آشنا به حقوق شهروندی خود به خود به وجود نمی آید، بلكه در اثر آموزش مهارتهای زندگی جمعی و تحت آشنایی با فرهنگ شهرنشینی اهالی می آموزند، چگونه در یك شهر زندگی كنند، چگونه حریم خصوصی دیگران را محترم بشمارند و در نهایت چگونه در اداره یك شهر مشاركت نمایند.

شهر خوب یافتنی نیست، بلكه ساختنی است. شهر خوب را شهروندان خوب می سازند در حالی كه خود نیز به همراه آن ساخته می شوند. «شهر بهشت»، وقتی شهرمان را این گونه نام گذاری می كنیم، به دنبال چه هستیم؟ اگر بخواهیم كوتاه و رسمی پاسخ دهیم، جواب این است: تقویت هویت شهری، ایجاد احساس تعلق خاطر شهروندان به شهر گرمی، افزایش همبستگی اجتماعی و مشاركت پذیری شهروندان گرمی در حوزه مدیریت شهری و. . . اما تك تك این واژه ها نیاز به توضیح دارد. بیایید یك بار دیگر این سئوال را با خود مرور كنیم: چرا شهر بهشت؟ روح جمعی شهر، وقتی از هویت شهر سخن می گوییم از چیزی صحبت می كنیم كه لزوما در ظاهر و شكل شهر وجود ندارد، بلكه در شاكله شهر نمود پیدا می كند.

 هویت شهر، با شكل شهر تفاوتهای اساسی دارد. شهرهای زیبایی داریم كه ممكن است هیچ عامل هویتی در آن دیده نشود یا برعكس، شهری وجود داشته باشد كه در نگاه اول، سیمایی بسیار زشت و آشفته داشته باشد مثل گرمی، ولی همبستگی های اجتماعی، یاری ها و كمك ها، فرهنگ و رسوم حسنه آن، شاكل های زیبا برای آن شهر بسازد.

هویت شهر در پس ظاهر و در واقع در بطن شهر نهفته است و ممكن است، هیچ ربطی به شكل و ظاهر شهر نداشته باشد. هر چند با نگاهی عمیق تر، هویت تثبیت یافته در یك شهر می تواند در درازمدت آثار خود را بر شكل و ساختار ظاهری شهرسازی و شهرنشینی نیز بگذارد. اما به هرحال زیبایی و زشتی شهر دلیل موجهی برای با هویت بودن شهر نیست. بحث درباره هویت شهری این است كه داخل شهر چه می گذرد و چه هنجارها و رفتارهایی در شهر به وقوع می پیوندد. اكنون با نگاهی دقیق تر می توان به این اندیشید كه عناصر تشكیل دهنده هویت شهر چیست و این عوامل چه تاثیری بر همدیگر دارند؟

اولین نكته ای كه باید بدانیم آن است كه ارتباط بین عوامل هویت دهنده شهر ارتباطی دوسویه است. شهر بدون عامل انسانی مفهوم ندارد. اگر در شهری، شهروند وجود نداشته باشد، آنجا شهر نیست. بنابراین وقتی از شهر صحبت می كنیم، صحبت از تعاملات انسانی است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محیط و انسان با شهر. به همین دلیل عوامل تشكیل دهنده هویت شهر، همان عناصر شكل دهنده به هویت انسان است.

محورهای شناخت و تعمیق هویت شهری براساس تعریفی كه از هویت شهری به دست آمد، برای تقویت هویت شهرگرمی باید با نگاهی به خصایص ویژه فرهنگی و مكانی گرمی، محورهای زیر در دستور كاری كسانی قرار گیرد كه درصدد شناخت و تعمیق هویت شهری گرمی اند.

• تاثیرگذاری فرهنگ گذشت و ایثار بر فرهنگ و هویت شهری گرمی
• بازشناسی رویدادها و حوادث تاریخی شهر و همچنین بازشناسی شخصیت ها و چهره های اثرگذار در تاریخ شهر گرمی
• بررسی لهجه و زبان ،آیین ها، آداب و رسوم، بازیهای بومی و مراسمهای سنتی و اصیل گرمی
• شناساندن بافت ها و فضاهای طبیعی و دیدنی شهر
• اهتمام به آموزش شهروندان و آشنایی آنها با هویت تاریخی شهر و محلات مختلف
• ایجاد عناصر فرهنگی در شهر و محلات و توجه به عناصر دیگر تشكیل دهنده هویت شهر از جمله نما و منظره شهری
• گسترش گردشگری و استفاده از پتانسیل ها و ظرفیت های شهر با ایجاد زیرساخت ها و تاسیسات مورد نیاز خصوصا ساخت هتل، سینما، فضای سبز، پارك و غیره به نظر شما با چه نشانه هایی شهر گرمی تعریف و از روستا جدا می شود؟

تراكم جمعیت و تراكم فضایی (ساخت خیابانها، جدول، بلوار، نهاد های اداری و سایر موارد) دو نقطه كلیدی برای شناخت شهر است. رسیدن به این تعریف، پیامدش شكل گیری معانی اجتماعی در فضای شهری است و از این طریق فضای شهری و ساختمان ها صورت اجتماعی پیدا می كنند.

 بخشی از بحران بی هویتی در معماری شهری گرمی به خاطر نبود الزام های نوسازی است. در شهرسازی یك وضع مطلوب و یك واقعیت اجتماعی كه در عملِِِ اجتماعی رخ می دهد، وجود دارد. متأسفانه در رابطه با گرمی واقعیت اجتماعی به گونه ای است كه در عمل بافت شهری بیشتر همانند یك روستا می ماند تا یك شهر! و این چیزی است كه باید آن را بپذیریم.

شهر تصویری از اراده اجتماعی شهروندان و دیدگاه های فكری و فرهنگی آن ها را منعكس می كند. معانی نهفته اجتماعی و سبك های زندگی كه رخ می نماید و ممكن است از مدل ذهنی ما فاصله داشته باشد. فعالان اجتماعی و مسئولان دوست دارند، مردم سبك زندگی و روابطی در چهارچوب قواعد دینی داشته باشند ولی درعمل اجتماعی چیزهای دیگری می بینیم كه در الگوی پوشش و مصرف خود را نشان می دهد. فرهنگ را می توان به دو بخش رسمی و غیررسمی تقسیم كرد. فرهنگ رسمی آن چیزی است كه می خواهیم باشیم و از طریق رسانه ها و مسئولان آن را تبلیغ می كنیم. اما فرهنگ غیررسمی آن چیزی است كه هست و خود را در قالب زندگی فرهنگی نشان می دهد. ما در شهرهای كوچك، گوناگونی و تنوع فرهنگی، اجتماعی زیادی نداریم.

باید به دنبال نسخه واحدی برای فرهنگ عامه بود زیرا ساكنین شهر گرمی با توجه به اینكه اكثراً از روستا های اطراف آن مهاجرت كرده اند و ساكنان این روستا ها هم به لحاظ فرهنگی و سبك زندگی تفاوت چندانی باهم ندارند. گرمی شهری با هویت های نه چندان متفاوت به لحاظ سبك زندگی است و در پس چهره مذهبی و تلاشگر افراد آن، متأسفانه نابسامانی های اخلاقی وجود دارد كه یك وضعیت هشداردهنده است. در این قسمت با عباراتی كنایه ای مسئولیت خود و شهروندان گرمی را در قبال بهبود وضعیت شهر بیان می كنیم كه باشد تا همه ما درصدی از این وظایف خود را در قبال شهر گرمی انجام بدهیم. چه كسی مسئول است؟

مهمان مهمی داشتم كه از من خواست او را در شهر خودم بگردانم. برای اولین بار بود كه چاله هایی را می دیدم كه در خیابان های گرمی متبلور بود و مصالح ساختمانی كه در پیاده رو ها ریخته است و راننده ها كه ماشین خود را دوبله پارك كرده و رفته اند. انگار كه مسئول همه ی این مشكلات خودم باشم، ذره ذره پیش مهمانم آب می شدم. شاید بگویید از قصد غرزورزی یا خدای نكرده دشمنی با كسانی این حرف را می زنم، اگر حرفم را باور ندارید مهمان عزیزتان را در شهر بگردانید. ببینید شهر شما باعث افتخارتان است یا آبروریزیتان. آنهایی كه همانند كبك سرشان را زیر برف گرفته اند و مثال كسی است كه می گوید: اصلاً به من چه ؟ دیر هنگام بود.

شهروندی از پنجره ی خانه خود بیرون از خانه را تماشا می كرد. احساس كرد در آن دور دورها آتشی روشن است و دودی از آن آتش بلند است. او به این قضیه بی تفاوت شد و رفت خوابید. در حالی كه صبح آن روز خود و خانواده اش به علت سوختگی شدید راهی بیمارستان شده بودند. آتش به خانه ی آنها نیز سرایت كرده بود. حالا شما بگویید آیا در شهر گرمی شخصی هست كه مصداق شهروند بالا را نقض نماید!؟ اما دوستان مسئله این است كه یكی از شورای محترم شهر گرمی خطاب به شهروندان گفت: هدف شما اگر زندگی است به فكر شهرتان باشید، چون 24 ساعته در آن حضور دارید. لذا من می گویم؛ هدف ما اگر فقط زنده بودن است، در میان انبوه زباله ها، لجن ها و چاله چوله ها هم می توان زنده ماند. متفكرانِ صاحبان خرد و دست اندر كاران هر شهری مغز آن شهر هستند. وقتی مسئولان و خردمندان شهر ما نسبت به سرنوشت آن، بی تفاوت باشند آن شهر بدون مغز اداره خواهد شد. زیرا ما شورا نداریم، شهردار نداریم و ...... نداریم. نه! اگر اینگونه بگوییم شاید كمی بی انصافی باشد زیرا شنیدم یكی از شورا ها خطاب به شهروندان گفت: می دانم همه ی اهالی شهر از وضعیت كندن خیابان ها توسط سازمان های مختلف و چاله های آنها گلایه دارند! چه كنیم كه پدران ما در هنگام تشكیل شهر به فكر فرزندانشان نبوده اند. بیایید تلاش كنیم در ساخت و سازها، كاری كنیم كه فرزندان ما بر بی درایتی پدرانشان صحه نگذارند.* *یا یكی از دوستان جهت مشاوره به یك جامعه شناس مراجعه كرد و گفت: چگونه می توانم شهر گرمی را از شرایط بسیار بد كنونی به شرایط مطلوب برسانم ؟

جامعه شناس گفت: روی آرزوها و امیال شهروندان كار كن. شهروندانی كه فقط امروز را می بینند، در حوزه­ی امروز حبس می شوند. شهروندانی كه فقط خودشان را می بینند، شهر را به خانه خودشان می آورند و شهروندانی كه شهرشان را می بینند، سرنوشت خانه را به سرنوشت شهر گره می زنند. به نظر شما شهروندان عزیز گرمی شعار ما، شعار شهروندان كدام یك از شهر زیر می تواند باشد و چه زمانی و چگونه می توانیم این شعار را عملی كنیم؟ یكی اینكه اول من، دوم شهر من، سوم كشور من شعار شهروندان شهر دیگر این بود: اول كشور من، بعد شهر من، سوم من، وقتی وارد شهر اول می شدی متوجه می شدی همه به فكر خودشان هستند در حالیكه همه از وضعیت موجود شهر به تنگ آمده بودند چون احساس می كردند شهر آنها یك جهنم است و كسی دیگر به فكر شهر و كشور نبود. وقتی وارد شهر دوم می شدی نمونه ی بهشت را به خوبی می دیدی. رییس شورای یك شهری! در مراسم افتتاح یكی از چهار راه های بزرگ این شهر!(منظورم گرمی نبود ها!!!!!) خطاب به جمعیت انبوهی كه برای مراسم افتتاح آمده بودند گفت: هر شهری مثل یك كشتی است و هر شهروندی كه وارد شهر می شود در حقیقت مسافرین این كشتی است. شهردار سكاندار است و اعضای شورای شهر ناخدای كشتی! اگر كشتی را خطری تهدید كند، همه شهروندان در خطرند و اگر كشتی امن باشد، برای همه امن است هیچ كس نمی تواند به صرف این كه دلش می خواهد به سوراخ كردن كشتی بپردازد چون او با این كار سرنوشت همه مسافران را تهدید می كند و بهترین نظارت برای امر، نظارت عمومی است. باید هر یك از مسافرین این كشتی همدیگر را به كارهای خیر دعوت كنند و از كارهای زشت نهی نمایند و كاری هم به سكانداران و كدخدایان آن نداشته باشند. راستی شهری با این شرایط به غیر از شهر گرمی عزیز می تواند وجود داشته باشد؟ می تواند؟ می تواند؟ می تواند؟ . . . .؟

نه عزیزان به نظر من سرنوشت مشترك، تلاش مشترك می طلبد. برای عبور از طوفان ها همه باید پارو بزنند و كسی كه كدخدای یك كشتی می شود باید پاروی بزرگتری هم بزند، نه بر روی عرشه لَم داده و به این و آن بخندد! اجازه می خواهم یك مطلبی را به صورت كاملاً جدی برای شما عزیزان بیان كنم؛ در گذشته چنین استنباط می شد كه شهردار است كه یك شهر را كنترل و هدایت می كند، اما در طول چند سال اخیر، این نحوه ی تفكر به وجود آمده است كه آشنایی شهروندان به حقوق و وظایف شهروندی است كه باعث خود كنترلی و شهر كنترلی می شود. هر چه شهروندان با حقوق خود بیشتر آشنا باشند و نسبت به انجام وظایف شهروندی بیشتر بكوشند، آن شهر آبادتر، زیباتر و در نهایت برای زندگی سالمتر خواهد بود. حالا می من از شما می پرسم ما چگونه می توانیم خود كنترل و شهر كنترل باشیم؟

حالا اگر برای یك شهر، شورایی در كار نبود، شهرداری وجود نداشت كه سر سهم خواهی عین خروس به هم بپرند من در جواب پرسش های پیشرفت شهر چنین استنباط هایی می داشتم و لی .....

می پرسید: چگونه بدانم كه شهری برای زندگی مناسب است؟
می گفتم: از رضایت شهروندان
می پرسید: چگونه بدانم كه شهری در حال پیشرفت است؟
می گفتم: از درایت شهروندان
می پرسید: چگونه بدانم كه شهری مورد رحمت خداوند است؟
می گفتم: از صداقت شهروندان
می پرسید: چگونه بدانم شهری شورای شهر خوبی دارد؟
می گفتم: از هدایت شهروندان
می پرسید: چگونه بدانم شهری جوانان موفقی تربیت می كند؟
می گفتم: از حمایت شهروندان

كافیه دیگه! سر شما عزیزان را زیاد درد نیاورم. برای رفع خستگی هم كه شده بگذارید حكایتی برای شما بگویم شاید خوشتان آمد؛ شهردار شهری باخبر شد یكی از دانشمندان و فضلای شهر به شهر دیگری سفر كرده است و قصد ماندن در آن شهر را دارد. شهردار شبانه با تعدادی از اهالی و شورای های شهر به شهر مورد نظر رفتند و از آن فرد دانشمند خواستند به شهر خودش برگردد. یكی از شورا ها گفت: سرمایه اصلی شهر ما شما هستید. شهر ما را از ثروت واقعی محروم نكنید. لذا با تمهیداتی كه آنها و شهرداری اندیشیده بودند، دانشمند مورد نظر به شهر برگشت.(گفتم یك حكایت است! خیال نكنید یك امر واقعی آن هم در گرمی باشد!)

حالا در اینجا یك سوال مهمی بد جوری ذهن مرا به خود مشغول كرده است، لذا از شما ها می خواهم بپرسم چرا در شهر گرمی همیشه دعواهای گروهی، طایفه ای و رابطه ای مشكلاتی را برای شهر بوجود می آورد. به نظر شما علل این مشكل نمی تواند این باشد كه كلمات ‹‹ متأسفم ، ببخشید، كمك نیاز دارم یا گوش شیطان كر-بفرما مال شما!›› در فرهنگ لغات مسئولان،شوراها، آغساقّال ها و شهروندان ما نیامده است.

 در پایان این بخش می خواهم از شرحال یك شهروند تبریزی حدیثی برای شما بیان كنم: از ایشان پرسیدم: چگونه شده كه در شهر شما انسان ها این قدر به هم احترام می گذارند، مسئولان این قدر باهم همكاری دارند و شهر را به این زیبایی ساخته اند؟ خیلی ساده . . . .

 او گفت : ما سه قانون را در شهر پذیرفته ایم؛

 1- با هر شهروندی چنان برخورد كن كه مثل اینكه مهم ترین آدم روی زمین است.

 2- پشت سر دیگران نكات مثبت او را بگو

 ۳- به دیگران اجازه رشد و پیشرفت بده آن وقت تو هم بالا خواهی رفت.

در قسمت پایانی می خواهم صادقانه و مستقیماً آقایان شورای شهر را مورد خطاب قرار داده و گلایه ها و سوالات خود را از آنها به شكل دیگری بیان كنیم! دوستان و زحمت كشان گرامی از زمان حضور شما، شهر و شهرداری گرمی تاكنون چه پیشرفتهایی داشته است؟

اگر بخواهیم یك نگاه اجمالی به قضیه داشته باشیم انصافاً پیشرفت ها خوب نبوده و قابل قیاس با وضع زمان قبل از شما ها نیست. با شرایط به وجود آمده تا رسیدن به وضع ایده آل فاصله زیادی هست و نیازهای زیادی مردم دارند و با توجه به رویدادهای اخیر به راحتی می توانیم بگوییم گرمی فعلی كجا و شهر كجا؟

ببینید، وجود شورا ها و شهرداری برای شهرسازی چه پیامدی می تواند داشته باشد؟ ایجاد و بازسازی خیابانها و كوچه ها و بلوارها و میادین شهری نمی تواند مهمترین دست آورد شوراها و شهرداری برای تبدیل شهر گرمی به روستا طی این سالیان اخیر باشد؟ حالا بماند كه به دنبال آنها تأسیس برخی نهادهای تفریحی و رفاهی از جمله هتل، سینما، پارك، مجتمع و كانون های تفریحی و ورزشی و خدمات مرتبط و نیز تأسیس شبكه وسیع ارتباطی، احداث زمین ورزشی، توسعه و تأسیس فضای سبز جدید، همه اینها از خدماتی نیست كه در این مدت انجام شده است؟

 قبول دارید با وجود همه اینها، اما هنوز نیازهای زیادی بویژه در بحث ورزش، عمران شهری، چهار راه و چاله و چوله های خیابانها یا فرهنگ احساس می شود؟ ما اهالی گرمی معتقدیم هنوز مشكلات زیادی داریم ولی در مقابل آن یقین داریم شورای شهر و شهرداری به دور از درگیری در مباحث سیاسی و احیاناً جبهه بازی و گروه بازی، همیشه مشكلات و نواقص را رصد می كنند و در حد مقدورات دنبال حل آنها هستند. (باور نمایید ما بر این باوریم!!!!!!!!!!)

اگر قبول ندارید پس چه اقداماتی برای این بخش ها كرده اید و یا در دست اقدام دارید؟ لابد یكی از كارهایی كه از سوی شهرداری صورت گرفته احداث زمین چمن ورزشی است كه بستر ورزش را برای جوانان فراهم كرده و هم اكنون به لطف همین بسترها گرمی اكنون یك تیم فوتبال در لیگ دسته چند كشوری با نام شهرداری گرمی دارد اما با این وجود به دلیل كمبود بودجه شهرداری نتوانستید توسعه بیشتری دراین بخشها بدهید، باید تمام ادارات، امام جمعه محترم، فرمانداری و نماینده مردم در مجلس هم همت می كردند و تمام وقت و كت بسته در اختیار شما بودند تا با كمك هم نیازهای شهری را مرتفع می كردید. (آخ ای وای بمیرم برای شما دوستان كه با این همه نا ملایماتی ها از سوی مسؤالان شهرستان مواجه شده اید!)

در دهه فجر امسال چه برنامه ها و طرح هایی برای بهره برداری داشتید؟ بودجه سالانه شما چقدر است؟ آیا با هزینه های شما همخوانی دارد؟ لابد به هیچ وجه! زیرا همین چهار راه جدید گرمی را در نظر بگیرید، برای آماده سازی و تكمیل این چهارراه چندین میلیارد تومان نیاز بود اما بودجه سالانه شهر ما فقط 100میلیون تومان بود كه ما بقی پول را از جیب خود و پیمانكار طرح تهیه نمودید و این طرح را به بهره برداری رساندید. ( اِ ببخشید! به بهربرداری خواهید رساند! نه اصلاً چهاراهی در كار بود؟ آیا شهری به نام گرمی بوده تا چهار راهی هم داشته باشد؟ من خودم سردرگم شدم و چیزی حالیم نشد، البته زحمات شما بر كسی پوشیده نیست! این طرح متأسفانه نامرعی است و دیده نمی شود!)

آینده گرمی را چگونه می بینید؟ اگر مردم همكاری كنند و مجدداً به شما رأی بدهند به نظر شما خیلی از مشكلات حل نمی شود؟ یا تا سرمایه گذاری مردمی نباشد شهر آباد نخواهد شد؟ اصلاً برای گرمی آینده ای متصور هستید؟ شما اگر بخواهید یكی از كارهای مثبت دوران شورا بودنتان را نام ببرید به كدام اشاره می كنید؟ این شهرداران بی عرضه قبلی چرا و از دست چه كسانی فرار كردند؟ حالا ببینید اردبیلی های بی مخ را كه از ضایعات ما به عنوان شهردار شهری به آن بزرگی استفاده می كنند!! راستی وجود شورا برای یك شهر مثل گرمی مایه پیشرفت می شود؟ یا موجبات تمام بدختی های ما بیچارگان از صدقه سر همین شورا است؟

سوالات متعددی، در زمینه ی انگیزه ی ساخت گرمی، مورد بحث است! یكی از سوال ها این است: بر ما چه می گذرد؟ محرك ها چیستند؟ امور بسیاری در حال وقوع است كه موجبات نا امیدی ما را فراهم می كند.

سوال دیگری این است: كه در آینده چه پیش خواهد آمد؟ گرایش های محیطی را با این فرض مورد مطالعه قرار می دهیم كه واكنش های محیطی نهفته در آن، آینده را به وجود می آورند و این بیش از پیش باعث افسردگی و نا امیدی ما خواهد بود...

سوال دیگر: واكنش ما چیست؟ ما چه خواهیم كرد؟ ما چگونه می توانیم در این وضعیت، ابتكار عمل را به دست بگیریم..؟ با در نظر گرفتن و استعلای شیوه ی مدیریت و توجه به نقطه نظر افراد مختلف جامعه و تمركز بر چند كار بسیار عملی و قابل اجرا مطمئناً روح تازه ای از هیجان و امید و هوشیاری در ما می دمد..

عدم رویارویی با واقعیت ( بی كاری و نا امیدی و افسردگی ،به ویژه در جوانان، وضعیت چهارراه، چاله و چوله های بی نهایت خیابانها و نبود فضای سبز و پارك و مجتمع های رفاهی) پذیرش این آرمان است كه، آن چه در محیط ما رخ می دهد، تعیین كننده ی وضعیتمان است در صورتی كه طبیعت راستین ما این است كه دست به عمل بزنیم، نه این كه مورد اعمال نفوذ دیگران قرار بگیریم. این امر این توانایی را به ما می بخشد كه واكنش خود را نسبت به اوضاع و شرایطی ویژه انتخاب كنیم و اوضاع و شرایط ویژه ای را به وجود آوریم. اقدام به عمل به معنای زورگو و نفرت انگیز یا پرخاشگر بودن نیست بلكه به معنای شناخت مسئولیت خود برای پدید آوردن امور است. عامل بودن و اقدام كردن بخشی از طبیعت انسان است..!

به امید سر افرازی شهر گرمی
نگهبان گرمی
http://negermi.blogfa.com/post/33



سون یازیلار

گئرمي نيوز فرق‌لي بير وئبلاگ يئني نسليميز اوچون *** گرمي نيوز وبلاگي متفاوت براي نسل جديد

گرمي نيوز، فرق‌لي باخيش