وقتی كه بعد از ماهها دوری وارد شهر گرمی مغان میشوید چه حسی دارید؟
یازار : گئرميلي

گرمی نیوز:
بسیاری از ما بنا به مناسبتها مختلف همچون دانشگاه، سربازی، مسافرت و... چند مدتی را دور از شهر و منطقه زندگی كردهایم. كسانی كه این تجربه را داشتهاند در یك تجربه دیگر نیز شریك همند! حس ورود به شهری كه دوستش داری و دلت به خاطر خرابی معابر و ظاهر آن غمگین است، حسی عمیق و دردناك كه می خواهی زود فراموشش كنی. حداقل تا سری بعد.....
همین حس مشترك بهانهای شد برای انتشار نظر یكی از خوانندگان وبلاگ كه با نام "قوناق" جملات زیر را نوشتهاند:
با سلام ، من 43 سال است كه در تهران ساكن هستم ولی سالی یكی - دوبار جهت تجدید خاطره دوران كودكیم و دیدار اقوام به گرمی و \" موران \" می آیم ، متاسفانه اولین چیزی كه از نظر روحی - روانی آزارم می دهد هنگام ورودم به شهر گرمی از سمت شهرك است ، چرا كه وقتی از جاده صاف وارد شهر می شوی به جای ورود به خیابان مسطح و منظم و خوش منظر ، با چاله های چندین ساله خیابان و خاك و آشغال كنار خیابان مواجه می شوی كه هر سال انتظار داری سال دیگر باز سازی و اسفالتكاری شود ولی هیچ خبری از آن نیست ، تازه راهت را كه به طرف موران ادامه می دهی با تپه های آسفالتی و چاله های چاهی بیشر مواجه می شوی كه چندین سال است به همین شكل باقی مانده اند ! بعد از عید در خبرهای اینترنتی خواندم شهرداری در حال آسفالت خیابانهای گرمی است ، بسیار خوشحال شدم ، در اردیبهشت ماه كه برای شركت در مراسم عروسی دوباره راهم به گرمی افتاد انتظار داشتم هنگام ورودم به شهر از سمت شهرك ، ایندفعه با خیابانی آسفالت شده و هموار و تر وتمیز روبرو شوم ، متاسفانه دیدم باز هم همان آش است و همان كاسه و همان چاه است و همان چاله !! پیش خود گفتم آخر مگر می شود اینهمه دروغ گفت ، داخل شهر جولانی زدم ، دیدم طرف مسجد جامعه قسمتی از آسفالت قدیمی را برداشته می خواهند با ریختن آسفالت جدید وصله بزنند ، آنهم فقط به بعضی جاهها ! گفتم راستی این بود باز سازی خیابانهای گرمی با آسفالت جدید توسط شهردار محترم ؟!!
بسیاری از ما بنا به مناسبتها مختلف همچون دانشگاه، سربازی، مسافرت و... چند مدتی را دور از شهر و منطقه زندگی كردهایم. كسانی كه این تجربه را داشتهاند در یك تجربه دیگر نیز شریك همند! حس ورود به شهری كه دوستش داری و دلت به خاطر خرابی معابر و ظاهر آن غمگین است، حسی عمیق و دردناك كه می خواهی زود فراموشش كنی. حداقل تا سری بعد.....
همین حس مشترك بهانهای شد برای انتشار نظر یكی از خوانندگان وبلاگ كه با نام "قوناق" جملات زیر را نوشتهاند:
با سلام ، من 43 سال است كه در تهران ساكن هستم ولی سالی یكی - دوبار جهت تجدید خاطره دوران كودكیم و دیدار اقوام به گرمی و \" موران \" می آیم ، متاسفانه اولین چیزی كه از نظر روحی - روانی آزارم می دهد هنگام ورودم به شهر گرمی از سمت شهرك است ، چرا كه وقتی از جاده صاف وارد شهر می شوی به جای ورود به خیابان مسطح و منظم و خوش منظر ، با چاله های چندین ساله خیابان و خاك و آشغال كنار خیابان مواجه می شوی كه هر سال انتظار داری سال دیگر باز سازی و اسفالتكاری شود ولی هیچ خبری از آن نیست ، تازه راهت را كه به طرف موران ادامه می دهی با تپه های آسفالتی و چاله های چاهی بیشر مواجه می شوی كه چندین سال است به همین شكل باقی مانده اند ! بعد از عید در خبرهای اینترنتی خواندم شهرداری در حال آسفالت خیابانهای گرمی است ، بسیار خوشحال شدم ، در اردیبهشت ماه كه برای شركت در مراسم عروسی دوباره راهم به گرمی افتاد انتظار داشتم هنگام ورودم به شهر از سمت شهرك ، ایندفعه با خیابانی آسفالت شده و هموار و تر وتمیز روبرو شوم ، متاسفانه دیدم باز هم همان آش است و همان كاسه و همان چاه است و همان چاله !! پیش خود گفتم آخر مگر می شود اینهمه دروغ گفت ، داخل شهر جولانی زدم ، دیدم طرف مسجد جامعه قسمتی از آسفالت قدیمی را برداشته می خواهند با ریختن آسفالت جدید وصله بزنند ، آنهم فقط به بعضی جاهها ! گفتم راستی این بود باز سازی خیابانهای گرمی با آسفالت جدید توسط شهردار محترم ؟!!
سون یازیلار