سگ و گرگ / آدسیز
یازار : گئرميلي
+0 به یه نسگ: من یك شیر هستم و سلطان و مالك تمام سرزمینهایی
كه ادعا دارم. من سلطان همه جا هستم.
گرگ: اولا تو سگی بیش نیستی. از قلادهای دور گردنت
هست چه برداشتی داری؟ اویی كه تو را پرورش داده است و چنین افكار سخیفی در ذهنت
جاداده است به دنبال چه بوده است؟
در ثانی كوهستان جایگاه گرگ است. كوهستان یك سلطان
بیشتر ندارد و آن گرگ است. هیچ شیری را به كوهستانهای بلند راهی نیست. چرا كه در
كوهستان یك شیر را توان راه رفتن، دویدن و شكار نیست. و گرگ سلطان سرزمینهای
ناهموار است. سلطان سختیها و آزادگیها.......
و تو به واسطه حیلههای روباه پیر بود كه قدرت گرفتی و
اكنون وقت آنست دمت را روی كولت گذاشته و به حیاط همان روباه پیر بازگردی. كوهستان
مقدس را به وجود نامقدس تو نیازی نیست.....
سون یازیلار