نقدی بر یك نوشته / نماینده مجلس راننده اتوبوس نیست!!
یازار : گئرميلي
+0 به یه نگرمی نیوز:
نوشته ای تحت عنوان "حواس راننده را پرت نكنیم" در چند وبلاگ و سایت منتشر شده است كه به چند علت لازم است مورد نقادی قرار گیرد. مهمترین این عوامل این است كه این نوشته ریشه در طرز تفكر سنتی ماها دارد و متاسفانه بسیاری از افراد با همین نوع استدلالها تفكر می كنند، صحبت می كنند، تصمیم می گیرند و دیگران را به تصمیم گیری ترغیب می كنند.
مهمترین ایراد این نوشته فرض بسیار ناقص آن است. تشبیه بسیار ساده بین جامعه و اتوبوس تنها در این مورد صادق است كه در هردوی آنها موجودی به نام انسان وجود دارد. در بقیه موارد این تشبیه بسیار نارسا می باشد. به عنوان مثال اتوبوس گرمی - تهران در مسیر مشخص حركت می كند، ابتدا و انتهای مسیر، طول زمان مسافرت، سرعت، سبقت مجاز و غیر مجاز، گردنه ها و... مشخص است اما در جامعه به همین راحتی نیست. سند اتوبوس به نام یك شخص مشخص است و او می تواند این دارایی را بلااستفاده بگذارد، معامله كند و.... مشتری می تواند انتخاب كند كه با یك اتوبوس دیگر، با ماشین شخصی، با ماشین های خطی، هواپیما، قطار و... مسافرت كند. اما نماینده مجلس راننده اتوبوس نیست!!
چرا یك نماینده مجلس راننده اتوبوس نیست؟ به خاطر اینكه جامعه اتوبوس نیست! اگر شهرستان مغان یك راننده به نام نماینده دارد پس فرماندار و بخشدار و رئیس اداره كارمندان و رسانه ها و... چه كاره اند؟ یك نماینده تنها یك قطعه از یك پازل پیچیده ای است كه نامش را جامعه گذاشته اند.
حال اگر فرض را براین بگیریم كه جامعه اتوبوس و نماینده مجلس راننده آن است باز هم نمی توانیم استدلال كنیم كه نباید حواس نماینده را پرت كرد. به چند دلیل. نماینده در ابتدای امر و قبل از انتخاب شدن هدف خود را اعلام كرده است، مردم به هدف او و راههایی كه برای رسیدن به این هدف اعلام كرده است اعتماد كرده به او رای داده اند و اكنون رانندگی می كند تا به مقصد برسد. اگر از جاده اهداف تعریف شده منحرف شده و در به سمت پرتگاه برود چه؟ اگر پشت فرمان خوابش برده باشد چه؟ آیا كاهش جمعیت هزاران نفری جمعیت شهرستان علامت به خواب رفتن جامعه نیست؟
رقابت انتخاباتی در ایران در یكی دو سال منتهی به رای گیری شروع می شود، درحالیكه نباید اینچنین باشد. باید بدون وقفه از روز اول اینچنین باشد. نه از طرف طرفداران و هوچی گران و دلالان. از طرف احزاب به مانند سایر كشورهایی كه دموكراسی را تجربه می كنند. اعمال حزب پیروز یك طرف و نقد بی رحمانه و تیز از عملكرد حزب مقابل طرف دیگر و مردم قاضی این اتفاقات.
در شهرستان مغان آنچیزیكه كمبود است وقت رانندگی برای راننده نیست، چرا كه نماینده لاجرم چهار سال بر صندلی مجلس تكیه دارد و در صورت داشتن تعهد و رفتار حرفه ای تا آخرین لحظه فارغ از حرف دیگران به برنامه های اعلام شده خود عمل خواهد كرد و جامعه درباره عملكرد او قضاوت خواهند كرد.
مشكل ما داشتن یك گروه نخبه و روشنفكر اجتماعی است. كسانی كه به لحاظ شغل و اقتصاد وابسته به هیچ گروه و دسته ای نباشند و بتوانند با وجود فكر آزاد و منتقد خود از تیررس باندهای قدرت به دور باشند. گروهی كه منافع جمع را برمنافع باندها ترجیح دهد و در مواقع لزوم با نقد تند یا با تشویق دلگرم كننده نگذارد كه كسانی كه احساس می كنند راننده هستند به خواب بروند و مردم را با خود به عمق دره هدایت كنند.
نوشته ای تحت عنوان "حواس راننده را پرت نكنیم" در چند وبلاگ و سایت منتشر شده است كه به چند علت لازم است مورد نقادی قرار گیرد. مهمترین این عوامل این است كه این نوشته ریشه در طرز تفكر سنتی ماها دارد و متاسفانه بسیاری از افراد با همین نوع استدلالها تفكر می كنند، صحبت می كنند، تصمیم می گیرند و دیگران را به تصمیم گیری ترغیب می كنند.
مهمترین ایراد این نوشته فرض بسیار ناقص آن است. تشبیه بسیار ساده بین جامعه و اتوبوس تنها در این مورد صادق است كه در هردوی آنها موجودی به نام انسان وجود دارد. در بقیه موارد این تشبیه بسیار نارسا می باشد. به عنوان مثال اتوبوس گرمی - تهران در مسیر مشخص حركت می كند، ابتدا و انتهای مسیر، طول زمان مسافرت، سرعت، سبقت مجاز و غیر مجاز، گردنه ها و... مشخص است اما در جامعه به همین راحتی نیست. سند اتوبوس به نام یك شخص مشخص است و او می تواند این دارایی را بلااستفاده بگذارد، معامله كند و.... مشتری می تواند انتخاب كند كه با یك اتوبوس دیگر، با ماشین شخصی، با ماشین های خطی، هواپیما، قطار و... مسافرت كند. اما نماینده مجلس راننده اتوبوس نیست!!
چرا یك نماینده مجلس راننده اتوبوس نیست؟ به خاطر اینكه جامعه اتوبوس نیست! اگر شهرستان مغان یك راننده به نام نماینده دارد پس فرماندار و بخشدار و رئیس اداره كارمندان و رسانه ها و... چه كاره اند؟ یك نماینده تنها یك قطعه از یك پازل پیچیده ای است كه نامش را جامعه گذاشته اند.
حال اگر فرض را براین بگیریم كه جامعه اتوبوس و نماینده مجلس راننده آن است باز هم نمی توانیم استدلال كنیم كه نباید حواس نماینده را پرت كرد. به چند دلیل. نماینده در ابتدای امر و قبل از انتخاب شدن هدف خود را اعلام كرده است، مردم به هدف او و راههایی كه برای رسیدن به این هدف اعلام كرده است اعتماد كرده به او رای داده اند و اكنون رانندگی می كند تا به مقصد برسد. اگر از جاده اهداف تعریف شده منحرف شده و در به سمت پرتگاه برود چه؟ اگر پشت فرمان خوابش برده باشد چه؟ آیا كاهش جمعیت هزاران نفری جمعیت شهرستان علامت به خواب رفتن جامعه نیست؟
رقابت انتخاباتی در ایران در یكی دو سال منتهی به رای گیری شروع می شود، درحالیكه نباید اینچنین باشد. باید بدون وقفه از روز اول اینچنین باشد. نه از طرف طرفداران و هوچی گران و دلالان. از طرف احزاب به مانند سایر كشورهایی كه دموكراسی را تجربه می كنند. اعمال حزب پیروز یك طرف و نقد بی رحمانه و تیز از عملكرد حزب مقابل طرف دیگر و مردم قاضی این اتفاقات.
در شهرستان مغان آنچیزیكه كمبود است وقت رانندگی برای راننده نیست، چرا كه نماینده لاجرم چهار سال بر صندلی مجلس تكیه دارد و در صورت داشتن تعهد و رفتار حرفه ای تا آخرین لحظه فارغ از حرف دیگران به برنامه های اعلام شده خود عمل خواهد كرد و جامعه درباره عملكرد او قضاوت خواهند كرد.
مشكل ما داشتن یك گروه نخبه و روشنفكر اجتماعی است. كسانی كه به لحاظ شغل و اقتصاد وابسته به هیچ گروه و دسته ای نباشند و بتوانند با وجود فكر آزاد و منتقد خود از تیررس باندهای قدرت به دور باشند. گروهی كه منافع جمع را برمنافع باندها ترجیح دهد و در مواقع لزوم با نقد تند یا با تشویق دلگرم كننده نگذارد كه كسانی كه احساس می كنند راننده هستند به خواب بروند و مردم را با خود به عمق دره هدایت كنند.
سون یازیلار