از مدارس چه خبر؟؟ / مطلبی جدی از ملانصرالدین
یازار : گئرميلي
+0 به یه نآموزش و پرورش از ابتداییترین حقوق هر انسانی محسوب میشود. آموزش به زبان مادری كه خدواند به انسانها عطا كرده است از حقوق طبیعی انسانهاست. اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این امر اشارهای آشكار دارد. عدم توجه به نكات ظریف آموزش و آموزش به قصد ارائه آمار بلای خانمانسوزی است كه دچار آن هستیم. آدمهای مدرك دار و بی سواد. عدم توانایی در خواندن و نوشتن به زبانهای دیگر عیب نیست اما واقعا كسی كه نتواند به زبان مادری خود یك جمله سالم را بنویسد با سواد است؟ و این اجتماع بی سوادان قادر به چه كارهایی خواهند بود؟ یاد جمله ای از جلال احمد كه خائنان به زبان مادری به زبان دوم خود نیز خیانت میكنند...
لطفاً این مقاله را تا انتها بخوانید...
این یك ستون طنز نیست. این درد دل یك معلّم است. این واقعیت هایی است كه در مراكز علم آموزی ما "مدرسه ها" در جریان است. واقعیت هایی كه هدف از انتشار آن ها تنها ارائه ی نقاط ضعفی است كه سیستم آموزشی ما دارد و كسی به دنبال چاره برای آن ها نیست. واقعیت هایی كه شاید لازم است مسئولین از آن خبردار شوند و شاید هم خبر دارند و خود را به بی خبری زده اند و...
موبایل و نماینده ما
یازار : گئرميلي
+0 به یه ن"موبایل" یكی از مهمترین دغدغههای نماینده شهرستان مغان (گرمی) است. و هر روز خبری جدید در این باره به گوش میرسد. اهمیت ارتباطات و لزوم توجه به این امر بر هیچ كس پوشیده نیست ولی مهم اولویت مسائل و مشكلات شهرستان است. نگاهی به آمار جمعیتی شهرستان نشان میدهد كه جمعیت شهرستان مغان (گرمی) در سال 1385 هجری 89.248 نفر و در سال 1390 هجری 84.267 نفر بوده است. یعنی نه تنها جمعیت شهرستان افزایشی نداشته است (علیرغم رشد بالای یك درصد كشور) بلكه حدود 5000 نفر كاهش داشته است. باید دنبال دلایل این فاجعه بود. چرا شهرستان از جمعیت خالی میشود؟ و آیا چسبیدن نماینده محترم به موبایل و مباحث فرعی خود به این روند كمك نمیكند؟ و آیا یكی از علل این اتفاق عدم مسئولیت پذیری مسئولین قبلی نبوده است كه به جای حل مشكلات اصلی مردم دنبال فرعیات بودهاند؟ اینها سوالاتی است برای تفكر بیشتر. امید است كه این اتفاق بیافتد.
استیضاح شهردار و بازی خوب و بد اعضای شورای شهر / كور كورا دئییر جیرت بریكی گوزویه
یازار : گئرميلي
+0 به یه نبه جرات میتوان گفت كه شورای شهر فعلی، ضعیفترین شورا از زمان تشكیل آن در شهر گرمی مغان است. وقایعی كه بر شورای حاضر گذشته است خود میتواند موضوعی كتابی مستقل باشد و گرمی نیوز به موقع دراین باره خواهد نوشت. اما موضوع حاضر به مساله استیضاح شهردار و بازی خوب و بد بین اعضای شورای شهر میپردازد.
همگان از تخلفهای گوناگون مالی در مناقصات انجام شده حرفهایی را شنیدهاند و مساله آنقدر حاد است كه امام جمعه شهر نیز در خطبههای نماز به این مساله اشاره داشتهاند. از قرار معلوم تنها برخی از نیروهای باوجدان شهرداری هستند كه در مقابل این بازیها مقاومت میكنند.
در این میان معلوم است كه همه اعضای شورای شهر از رئیس تا بقیه در این حوادث نقش انكارناپذیر داشته و دارند. چگونه میشود كه در تخلفات انجام شده رییس شورا نقش كمتری از بقیه داشته باشد؟ برای رییس محترم شورای شهر دو حالت متصور است:
1- یا ایشان به علت بیتدبیری و عدم تسلط بر كارشان از وقایع شورای شهر بیخبرند
2- و یا اینكه در این قضایا همدستند
و سایر مسایلی كه هنوز قصد بررسی آنها را نداریم.
تنها نكتهای كه این نوشته درصدد بیان آن است اینكه بازی خوب و بد بین اعضای شورای موضوع خنده محافل است. چراكه تخریبات انجام شده در بین اعضای شورای برای خودشیرینی و پایین آوردن بقیه یادآور مثل معروفی است كه میگوید:
دیگ به دیگ میگه روت سیاه
و بیز توركجهمیزده دئییریك:
كور كورا دئییر جیرت بریكی گوزویه
بیائید همه باهم شهردار را بكوبیم!!!!!!!/ آذرقلم گرمی
یازار : گئرميلي
+0 به یه نهمه بایداورا بكوبیم !!!چون او مقصر است!!!
تقصیراولش اینكه كسی را ندارد تاازاو حمایت كند
دوم اینكه شخصی از او حمایت می كند كه حمایتش به ضررش است
پس باید اورا كوبید .چون ابزارش فراهم است
روزگاری بود مردم گرمی آرزوی طرحهای بزرگی چون بازگشائی چهارراه و پارك تفریحی گیلارلو درمقابل شورابیل اردبیل و جنگلكاری كوتول و تعریض خیابانها را میكردند .
اما متاسفانه حالا چنان سطح آرزوهای خودرا پائین آورده اند كه بخاطر لكه گیری چند چاله و چوله ازخوشحالی در پوست خود نمی گنجند وخبرها حكایت از بیحال شدن و اعزام به بیمارستان چند نفر از اهالی بخصوص رانندگان محترم تاكسی ازشنیدن این خبر غرورانگیز دارد .
وگویا دعوا و جنجال درشهرداری وشورا به اوج خود رسیده است هركدام از شوراها دربیرون می گویند این پر كردن چاله با همت من انجام شده است وحتی رئیس شورا پارا ازاین فراتر گذاشته و رفته بعد از چند سال یكدست كت وشلوارنو خریده و پوشیده و دركوچه و خیابانها به راه افتاده است كه ای مردم قدرت من را دیدید كه چگونه چاله ها را پر كردم من به رسالت خود در خدمت به شما عمل كردم وحالا وظیفه شماست كه از من تشكر كنید . وحتی دریك محفلی گفته است برابر برآوردی كه كرده ام در دور آینده انتخابات شورا بیش از 10000 رای خواهم آورد . چون مردم این پر كردن چاله ها را مدیون من هستند
من مانده ام این وسط شهردار و سایر عوامل شهرداری چكاره بوده اند ؟ یعنی واقعا اعضاء محترم شورا صدای انزجار مردم از عملكردشان را نمی شنوند یا خودرا به ......زده اند . جالب اینكه دراین كش و قوس دو به سه شده قصد برداشتن شهردار را دارند .ویكی از شوراها كه اهل مسجد و منبر و ......است .واسطه پیدا كردن شهردار شده است وگویا به توافقاتی نیز با آقای (م) رسیده است .البته دراین توافق آقایان (ا) و (ر) و (ق) از بیرون بی تاثیر نبوده اند وآقای (م) درراستای عمران و آبادانی شهر به آقایان قول مساعد داده است !!!!!!
ادامه مطلب در آذرقلم گرمیهئچزاددان یاخشیدیر!!
یازار : گئرميلي
+0 به یه نگرمی نیوزون باشی شولوق اولسادا، فیكر ائتمهیین یوخویا گئدیب! یوخ، گرمی نیوز خبرلری ایزلهییر و اوز نظرینده یازیر. بو سئری سوز بیزیم حورمتلی نومایندهمیزدن گئدیر. كئچن هفته او بیری نومایندهلرله برابر بیزیم نومایندهده دولته كتبی تذككور وئریب. گرمی نیوزون باخیشیلا بو تذككورلر "هئچزاددان یاخشیدیر".
یادیمدا قدیملری گئرمینین بیر نومایندهسین دئییردیلر گئدیب مجلیسی دورد ایلده هئچ نه دانیشماییبدیر. دور ایلدن سونرا دوروب دانیشا بوتون مجلیس باشدان-آیاغا قولوق وئریب گورهلر بیزیم نوماینده نه دئمك ایستهییر. نومایندهمیز دئییب "هاوا بیر آز توتغوندور، پئنجرهلری آچین".
سونرا گوردوم اوبیری شهرلرده بئله بیر مثل ایشلهنیر. دئمك دیلسیز-آغیزسیز نومایندهلره بئله دئییرلر. ایندی بونلارا باخاندا بیزیم نومایندهنین "كتبی تذككورو" ائله بویوك بیر ایشدیر!
آنجاق باخین او بیری نومایندهلر نئجه اوز بولگهلرینین موشكولاتین مطرح ائدیبلر بیزیم نوماینده نئجه مطرح ائدیب. میللتدن سوروشون گورون بیزیم بولگهنین اصلی موشكولو "خدمات ویژه تلفن همراه" و "اعطای وام به تولیدكنندگان داخلی" دیر؟
او بیر بولگهلرین نومایندهلری موشكوللرین دقیق صورتده یازیبلار: "جبران خسارت وارده ناشی از سیل به مسكن مهر گلستانشهر و احداث كانال هدایت سیل در مسیر كنارگذر جنوب"، "تسریع در گازرسانی به شهرستانهای مهران، حلیلان، صالحآباد و روستاهای شمال استان ایلام"، "اجرای طرح توسعه حرم دانیال نبی (ع)"، "خرید تضمینی محصول پنبهكاران شهرستانهای خواف و رشتخوار و جلوگیری از واردات پنبه" و...
بونلارا باخاندا دئمك اولار كی نومایندهنین تذككور یازماسینین ائلهده تعریفی یوخدور و تكجه هئچزاددان یاخشیدیر!
عواقب وخیم باند و باندبازی در شهرستان مغان (گرمی) ادامه دارد
یازار : گئرميلي
+0 به یه نجملهای را در یكی از رسانههای مجازی شهرستان خواندم كه نوشته بود: "بسیاری نیز از نابودی اتحاد گروههای مختلف در دوران انتخابات بدلیل انتخاب مدیرانی كه مورد تأیید همه گروههای حامی موسوی نیست ؛ میباشد." خارج از ایراد گرامری جمله كه موضوع بحث نیست، توجه به بروز عواقب وخیم باند و باندبازی موضوع نوشته حاضر است.
گرمی
نیوز در نوشتههای قبلی خود چندین بار به مساله باند و باندبازی موجود در سطح
شهرستان پرداخته است. در این نوشته به صورت تیتروار و مختصر به مساله "نابودی"
اتحاد گروههای قدرتگرا پرداخته میشود.
1- شكلگیری
اتحاد: اولین مساله عمده چگونگی شكل گیری اتحاد موجود است. جناب موسوی به عنوان
یكی از شناخته شدهترین اشخاص شهرستان بالاخره دارای طرفداران زیادی است. اما سوال
اصلی این است كه چرا "اتحاد"
برخی گروهها پیرامون نماینده حاضر شكل گرفت نه نامزدهای دیگر؟ میتوان به سوال به
دو صورت جواب داد: الف) گروههای وارد شده به "اتحاد" به خاطر شخصیت
نماینده حاضر شهرستان و تواناییهای ایشان به ایشان پیوستند و به فكر توسعه و
عمران شهرستان بودند. ب) برخی از گروههای وارد شده به دنبال پست و مقام بودند و
بعد از بینتیجه ماندن مذاكرات با سایر نامزدها به "اتحاد" فكر كردند و
متحد شدند.
2- تداوم اتحاد: این اتحاد به دو صورت امكان
ادامه حیات دارد:الف) طرفداران نماینده حاضر با اعتقاد و اعتماد به تواناییهای
ایشان در هر صورت پشت سر ایشان ایستاده و از ایشان حمایت خواهند كرد و حاضر
نخواهند بود به خاطر مسائل دیگر "اتحاد" را مختل كنند. ب) همه گروههایی
كه به خاطر پست و مقام به "اتحاد" پیوستهاند راضی نگه داشته میشوند و
به این ترتیب "اتحاد" حفظ میشود.
3- "نابودی اتحاد": برای نابودی و
از بین رفتن اتحاد نیز دو حالت متصور است: الف) نماینده حاضر قادر به حفظ اعتقاد و
اعتماد طرفداران خود نیست و طرفداران به این نتیجه میرسند كه انتخابشان اشتباه
بوده است. و به این ترتیب "اتحاد" بدون وجود طرفدارانی كه باید رای
بدهند "نابود" میشود. ب) گروههای موجود در "اتحاد" به خاطر
دست نیافتن به سهمیه مورد نظر از قدرت و پست و مقام در صف انتهایی نانوایی جا میمانند
و به این ترتیب "نابودی اتحاد" رقم میخورد.
شكل گیری، تداوم و نابودی "اتحاد"
به مانند پرده نمایشی در حال نشان داده شدن است. "باج خواهی" و
"تهدید" علیه نماینده شهرستان در صورتی كه ایشان "سهام" را به
صورت "عادلانه" بین "اتحادیه" تقسیم نكند ادامه خواهد داشت.
در صورت تقسیم به ظاهر "عادلانه" كه رضایت طرفین "اتحادیه" را
تامین كند شاهد حضور نیروهای ضعیف و تداوم عقبماندگیها در منطقه خواهیم بود.
براین اساس گرمی نیوز به نماینده محترم مردم
شریف شهرستان مغان (گرمی) توصیه میكند كه برای پستهای مدیریتی از افراد واقعا
بالیاقت (خارج و یا داخل اتحادیه!!!) استفاده نماید تا به خاطر حفظ گروه دوم گروه
اول را از دست ندهد!
وقتی كه بعد از ماهها دوری وارد شهر گرمی مغان میشوید چه حسی دارید؟
یازار : گئرميلي
+0 به یه نبسیاری از ما بنا به مناسبتها مختلف همچون دانشگاه، سربازی، مسافرت و... چند مدتی را دور از شهر و منطقه زندگی كردهایم. كسانی كه این تجربه را داشتهاند در یك تجربه دیگر نیز شریك همند! حس ورود به شهری كه دوستش داری و دلت به خاطر خرابی معابر و ظاهر آن غمگین است، حسی عمیق و دردناك كه می خواهی زود فراموشش كنی. حداقل تا سری بعد.....
همین حس مشترك بهانهای شد برای انتشار نظر یكی از خوانندگان وبلاگ كه با نام "قوناق" جملات زیر را نوشتهاند:
با سلام ، من 43 سال است كه در تهران ساكن هستم ولی سالی یكی - دوبار جهت تجدید خاطره دوران كودكیم و دیدار اقوام به گرمی و \" موران \" می آیم ، متاسفانه اولین چیزی كه از نظر روحی - روانی آزارم می دهد هنگام ورودم به شهر گرمی از سمت شهرك است ، چرا كه وقتی از جاده صاف وارد شهر می شوی به جای ورود به خیابان مسطح و منظم و خوش منظر ، با چاله های چندین ساله خیابان و خاك و آشغال كنار خیابان مواجه می شوی كه هر سال انتظار داری سال دیگر باز سازی و اسفالتكاری شود ولی هیچ خبری از آن نیست ، تازه راهت را كه به طرف موران ادامه می دهی با تپه های آسفالتی و چاله های چاهی بیشر مواجه می شوی كه چندین سال است به همین شكل باقی مانده اند ! بعد از عید در خبرهای اینترنتی خواندم شهرداری در حال آسفالت خیابانهای گرمی است ، بسیار خوشحال شدم ، در اردیبهشت ماه كه برای شركت در مراسم عروسی دوباره راهم به گرمی افتاد انتظار داشتم هنگام ورودم به شهر از سمت شهرك ، ایندفعه با خیابانی آسفالت شده و هموار و تر وتمیز روبرو شوم ، متاسفانه دیدم باز هم همان آش است و همان كاسه و همان چاه است و همان چاله !! پیش خود گفتم آخر مگر می شود اینهمه دروغ گفت ، داخل شهر جولانی زدم ، دیدم طرف مسجد جامعه قسمتی از آسفالت قدیمی را برداشته می خواهند با ریختن آسفالت جدید وصله بزنند ، آنهم فقط به بعضی جاهها ! گفتم راستی این بود باز سازی خیابانهای گرمی با آسفالت جدید توسط شهردار محترم ؟!!
شهرستان مغان (گرمی) بدون دستگاههای سونوگرافی!!! / اهالی به كجا مراجعه كنند؟
یازار : گئرميلي
+0 به یه نتعطیلی تنها سونوگرافی شهرستان و اینكه اهالی برای یك سونوی ساده باید راهی شهرستانهای دیگر شوند بهانهای است برای نوشتهای كوتاه.
مطمئنا در هر شهر و شهرستانی مشكلاتی وجود دارد، همانطور كه در زندگی شخصی تك-تك ما نیز مشكلاتی وجود دارد. مشكلات از نیازهایی حاصل میشوند كه هنوز پاسخی مناسب دریافت نكردهاند. چگونگی دادن پاسخ مناسب به مشكلات را "برنامهریزی" میگویند. با برنامهریزی به نیازهای موجود پاسخ داده میشود و برای نیازهای آتی آیندهنگری صورت میگیرد. و داستان با مشكلات و آرمانهای جدید و برنامهریزیهای جدید ادامه پیدا میكند.
نبود برنامهریزی و یا ضعف شدید آن در شهرستان مغان (گرمی) باعث شده است كه امكان پاسخگویی به نیازهای شهرستان از خطوط قرمز بسیار پایینتر بیاید. مسالهای كه باعث میشود زندگی در یك شهر عملا برای عدهای از مردم سختتر و سختتر شود.
اگر هرم نیازهای مازلو را درنظر بگیریم انسان نیازهای مختلفی دارد، پاسخ مناسب به نیازهای زیربنایی باعث میشود تا انسان به نیازهای سطوح بالاتر احتایج پیدا كند و این پاسخها تا جایی ادامه پیدا میكند تا انسان به خودشكوفایی میرسد و به فكر تعالی خود و جامعهای كه در آن زندگی میكند برسد.
اگر همین هرم را برای یك شهرستان نیز مجسم كنیم مشخص میشود كه تا هنگامی كه مسائل ریز و خردهپایی همچون "آسفالت مناسب معابر"، "بیكاری مردمان"، نبود امكانات اولیهای همچون "سونوگرافی"، "نبود زیباییهایی بصری درشهر"، "عدم امكان قدم زدن پیاده در خیابانهای شهر" و... وجود داشته باشند نمیتوان انتظار داشت تا در شهر پیشرفتهای فوقالعاده فرهنگی-علمی رخ دهد. برای مثال نمیتوان از اهالی شهرستان انتظار داشت كه قویترین گروههای محیط زیستی و یا پژوهشكدههای بسیار قدرتمند و یا سیستم بسیار قوی برای مدیریت گردشگری، مدیریت قدرتمند اقتصاد بومی و سنتی و تركیب آن با صنایع مدرن و... داشته باشند. برای رسیدن به افقهای بزرگ باید از شر مسائل و مشكلات كوچك رها شد. برای پرواز كردن باید از قفس تنگ بیرون آمد، باید پا و بال آزاد داشت....
در شهرستان اگر هم به لحاظ فرهنگی پیشرفتی است (به مانند وجود گروه قدرتمند شعر و ادبیات محفلك) به خاطر وجود جوانانی است كه توانستهاند در دنیایی خارج از شهرمان هوای دیگرگونه را تنفس كنند و امروز میخواهند هوای دیگرگونه بر شهر تزریق كنند. بسیار از آنها مجردند و معلوم نیست كه آیا بعد از ازدواج خواهند توانست در همین شهرستان به زندگی خود ادامه دهند و یا راه مهاجرت را درپیش خواهند گرفت؟
بیاییم واقع بینانه فكر كنیم؛ اگر نتوانیم به سادهترین نیازهای لازم برای زندگی پاسخ لازم را بدهیم، نیروی انسانی ما محل زندگی خود را در جایی انتخاب خواهد كرد كه این پاسخها درآنجا فراهم است و این یعنی تداوم عقب ماندگی و گیركردن در دایره تكراری فقر فرهنگی-اقتصادی.
بیاییم به مانند رانندگان تاكسی شهرمان به فكر ایدههای متفاوت باشیم، بیایید به جای اعضای شورای شهر، مسولان شهرداری و سایر ارگانهای نیمهفعال شهرمان، آستینها بالا بزنیم و با افكار متفاوت آینده متفاوتی را برای خود رقم بزنیم.
شاید عدهای میخواهند ما از شهر و دیار مادریمان آواره شویم، شاید اینها یك نقشه شوم است، پس بیاییم دگرگونه عمل كنیم. هر صنفی، هر جمعیتی در كارهای مرتبط با خود باید كه دگرگونه عمل كند تا شاید بتوانیم راهی متفاوت بسازیم....
به جای "چی" بودن بهتر است كه "بیشمیش" باشیم
یازار : گئرميلي
+0 به یه نیكی از خوانندگان وبلاگ در زیر مطلب"نشانه ها و معایب باندبازی و طایفهبازی" (مطلبی مرتبط با باندهای قدرت در منطقه و فلانكسچیها و...) نظری گذاشتهاند كه حیفم میآید در وبلاگ قرار ندهم. نظری كوتاه و عمیق.
به جای "چی" بودن بهتر است كه "بیشمیش" باشیم.
شاید "چی" به دنیا آمده باشیم اما بهتر است كه "بیشمیش" آن را ترك كنیم.
البته باید مواظب بود كه نسوزیم!!!
نشانه ها و معایب باندبازی و طایفهبازی
یازار : گئرميلي
+0 به یه نمن موسویچی هستم! من نصیریچی
هستم! من حاج ولیچی هستم! من ...چی هستم!
این جملات معنایش اینست:
من طرفدار اعمال و رفتار موسوی
هستم حتی اگر به ضرر خودم و منطقهام باشد.
من طرفدار حاج ولی هستم حتی اگر
به ضرر خودم و منطقهام باشد.
و...
یعنی اینكه من چشم بسته
رفتارهای یك نفر را تایید خواهم كرد و هركس بر شخص مورد پرستش من ایرادی وارد كند
او دشمن است و من به صورت بیرحمانهای برای حذف او هر كاری لازم باشد انجام خواهم
داد.
باندبازی توسط برخی از سران
قدرت برای به كرسی رساندن یك نفر و مبارزه با اشخاص رقیب صورت میگیرد. این امر در
فرهنگها كمتر توسعهیافته اتفاق میافتد.
خودی و غیرخودی بزرگترین تقسیم
بندی لازم برای باندبازی است. این خودی و غیرخودی ساختن نه براساس شاخصهای هویتی سطوح بالاتر بلكه براساس پایینترین سطح هویتی انسانهاست. این خودی و غیرخودی با تعلقات طایفهای و محلی
گستردهتر میشود. اشخاص متعلق به طایفه و محل بدون هیچ پرسشی باید طرفدار افراد
وابسته به گروه خود باشند. عدم وابستگی و انتقاد مساوی است با دشمنی و خیانت.
سیستم عمل باندبازی به صورتی كه
میدان را عرصه رقابت بین خود و دشمن میداند. هیچ فرد یا گروهی خارج از این دایره
تنگ امكان زیست ندارد. برای مثال در انتخابات گذشته شهرستان یا باید طرفدار موسوی
میبودی یا حاج ولی؛ اگر غیر از این بود از طرف طرفداران دو باند متهم میشدی كه
متعلق به باند مقابل هستی. حربهای كه بر علیه میرزاده استفاده شد و ادعا شد كه
میرزاده آمده است تا به نفع حاج ولی رای موسوی را بشكند! و در نهایت دیدیم كه
نماینده منتخب با اختلاف ناچیزی توانست پیروز میدان لقب بگیرد.
در میان این هیاهوی باندبازی
افراد تحصیلكرده و باسواد (به معنای واقعی كلمه) در موضعگیریهای خود به جای
اشخاص، افكار را شاخص قضاوت خود قرار میدهند. یعنی مهم شخص نیست مهم اینست كه این
شخص در خدمت چه تفكری قرار دارد. نتیجه تفكر چه سود و زیانی برای منطقه دارد.
در همین انتخابات گذشته هنگامی
مهندس نصیری به هواداری از نماینده منتخب برخاست دوستان ایشان به دو دسته تقسیم
شدند. كسانی كه طرفدار شخص نصیری بودند و بهالتبع به پیروی از ایشان طی مسیر كردند؛ دسته دوم كه به خاطر اندیشههای ایشان حمایتشان میكردند و با دیدن
تغییر آرا و عمل بر خلاف اندیشههای گذشته راه مستقل خود را انتخاب كردند و....
هدف از این نوشته تخریب یا
تبلیغ شخص خاصی نبود. برای درك بهتر مطلبی كه میخواستم انتقال دهم مجبور بودم تا
از مثالهای زنده استفاده كنم.
برای رهایی از باندبازی لازم
است كه تغییری در این "من" بدهیم. یعنی به جای اینكه یك "شخص"
را فراتر از منافع خود و منطقه قرار دهیم "منافع منطقه" را فراتر از
منافع شخصی و اشخاص قرار دهیم. با این دیدگاه هركس به فكر توسعه منطقه است مورد
حمایت ما خواهد بود حتی اگر برای مدتی كوتاه ما ضرر بكنیم. چرا كه توسعه منطقه در
بلند به نفع همه ما خواهد بود. این حرف هر چقدر كه ایدهآل گرایانه باشد باز هم به
عنوان یك خط راهنما میتواند ما را از كج اندیشیها و تهمتزدنهای ناروا دور كند.
برای دستیابی به توسعه ابتدا
باید افكارمان را توسعه دهیم. بدون توسعه افكارمان قادر نخواهیم بود آدم بزرگی
باشیم، اگر ما آدم بزرگ نباشیم پس نمیتوانیم آدمهای بزرگی را برای مسئولیتهای
بزرگ پرورش دهیم و....
پس بیاییم فراتر از چارچوبهای
تنگ بافتهشده توسط باندهای حاكم بر منطقه به افقی فراتر بیاندیشیم. به راحتی از
خوبیهای دیگران تعریف كنیم و با عدالت از ایرادات انتقاد كنیم. بیاییم زندگی كنیم
بیاییم با تفكر زندگی كنیم...
سون یازیلار